رویکرد ایدئولوژی های سیاسی به مقولۀ انسان شناسی
Authors
abstract
یکی از مؤلفه های اصلی هر ایدئولوژی انسان شناسی آن است. ایدئولوژی های سیاسی از حیث این که مجموعه ای از آموزه های سیاسی معطوف به عمل و بر مبنای عقل اند که به منظور ایجاد تغییر و تصرف در اجتماع و ارکان آن در اراده نفسانی بشر شکل گرفته اند قسمت عمده ای از مباحث خود را بر انسان شناسی سیاسی متمرکز کرده اند، خاصه در دنیای معاصر که علاوه بر گسترده شدن ابعاد آن، صبغه استراتژیک نیز پیدا کرده است. امروزه انسان شناسی شاخه ای علمی است که به تمام مسائل انسان، از رفتار اجتماعی گرفته تا هنر، مذهب و اخلاق، می پردازد و مهم تر از آن ـ آنچه در این جا مد نظر ماست ـ نگاه و رویکرد فلسفه یا ایدئولوژیِ سیاسی به انسان به عنوان اشرف موجودات در کره خاکی است. از منظر سیاست، در کنار مؤلفه هایی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و فرجام شناسی، هر مکتب سیاسی باید تکلیف خود را با «انسان» و ماهیت او مشخص کند تا بر مبنای این شناخت بتواند رابطه انسان و سیاست را در نیل به کارویژه ای که ایدئولوژی آن را تجویز کرده است تبیین و تشریح کند. در این مقاله سعی شده است تا با تبیین مبانی مکاتب و ایدئولوژی های عمده سیاسی معاصر و افزودن رویکرد الهی و فرامادی اسلام به ایدئولوژی های مادی و دنیامدار یادشده، ابعاد گوناگون رابطه شناخت انسان با سیاست از منظرِ این ایدئولوژی ها به بحث گذاشته شود و گامی در حوزه مطالعات نظری تطبیقی برداشته شود.
similar resources
رویکرد ایدئولوژی های سیاسی به مقولۀ انسان شناسی
یکی از مؤلفه های اصلی هر ایدئولوژی انسان شناسی آن است. ایدئولوژی های سیاسی از حیث این که مجموعه ای از آموزه های سیاسی معطوف به عمل و بر مبنای عقل اند که به منظور ایجاد تغییر و تصرف در اجتماع و ارکان آن در ارادة نفسانی بشر شکل گرفته اند قسمت عمده ای از مباحث خود را بر انسان شناسی سیاسی متمرکز کرده اند، خاصه در دنیای معاصر که علاوه بر گسترده شدن ابعاد آن، صبغة استراتژیک نیز پیدا کرده است. امروزه ...
full textرویکرد ایدئولوژیهای سیاسی به مقولۀ انسانشناسی
یکی از مؤلفههای اصلی هر ایدئولوژی انسانشناسی آن است. ایدئولوژیهای سیاسی از حیث اینکه مجموعهای از آموزههای سیاسی معطوف به عمل و بر مبنای عقلاند که بهمنظور ایجاد تغییر و تصرف در اجتماع و ارکان آن در ارادة نفسانی بشر شکل گرفتهاند قسمت عمدهای از مباحث خود را بر انسانشناسی سیاسی متمرکز کردهاند، خاصه در دنیای معاصر که علاوه بر گسترده شدن ابعاد آن، صبغة استراتژیک نیز پیدا کرده است. امروزه ...
full textبازتاب های اندیشه مارکسی بر انسان شناسی فرهنگی - سیاسی جدید
در بخش پایانی این پژوهش کوتاه،اما ژرف،به بازتاب اندیشه مارکسی بر انسانشناسی فرهنگی-سیاسی،بویژه بر آرای لیندها و میلز پرداخته شده است. گفتنی است که این بخش نیز مانند بخشهای پیشین با نقادی اندیشمندان ارزشمند یاد شده توأم است.
full textبحران سوسیالیسم و مسایل انسان شناسی «سیاسی»
در سه مقالهء پیشین که در شمارههای 2 و 3و 4 و 6 مجلهء پژوهش حقوق و سیاست در زمینهء انسانشناسی فرهنگی-سیاسی به چاپ رسید،یادآوری شد که هستهء مرکزی بحث مارکس،انسان است و آفرینش انسان در گرو آزادی است.هستهء یادشده،بهویژه پس از انقلاب اکتبر 1917 روسیه و پس از آن در کشورهای بلوک شرق به دست فراموشی سپرده شد و انسان در خدمت تولید،هرچه بیشتر مدنظر قرار گرفت.نیز تلویحا اشاره شد که گرچه روابط تولیدی،ن...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
جستارهای سیاسی معاصرجلد ۲، شماره ۱، صفحات ۱-۲۲
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023